بارداری ناخواسته
روزی که آن دو خط را که نشانه مثبت بودن تست بار داری است، را روی تست بارداری ام دیدم کل زندگیام زیر و رو شد. زندگی من بدترین کابوس هردختر جوانی بود. انگشت نما میشدم.
در سالگرد تولد ۲۱ سالگیام این اتفاق رخ داد. خیلی از مردم از کمی زیادتر خوردن نوشیدنی و احتمالاً سردرد ناجور روز بعدش لذت میبرند. اما تجربه من کمی متفاوت بود. عاقبت من از خماری صبحگاهی فراتر رفته بود.
فهمیدم که باردارم، درحالی که مجرد، تنها و وحشتزده بودم. واقعاً احساس کردم کسی را ندارم تا نزدش بروم. بارِ شرم، خجالت، خودبیزاری، و از دست رفتن ارزش شخصیام غیر قابلتحمل بود.
باید بدانید که فقط یک شب مست کردن و یک رابطهی جنسی بدون تعهد زندگیام را عوض نکرد. اتفاقات کوچک بسیاری، مرا به آن نقطه کشاند. مثلاً روزی که هنوز به سن بلوغ نرسیده بودم و اولین نوشیدنی الکلیام را خوردم. یا روزی که باکرگیام را با پسری که شناخت بسیار کمی از او داشتم، از دست دادم. یا زمانی که عزتنفسم را زیر پا میگذاشتم و مکرراً مست میکردم و با بی بندوباری رفتار میکردم. یا روزی که برای یافتن امنیت در پی این پسر و آن پسر میرفتم. هرچه روابط جنسی بدون تعهد بیشتری برقرار میکردم، افکار بیارزش بودن و خودبیزاری ام بیشتر میشدند.
تمام اینها مرا به افسارگسیختگی کشاند. پس تعجبی ندارد که بگویم در تولد ۲۱ سالگیام مست کردم، با این توجیه که تولدم است. بعد با پسری همخواب شدم که اصلاً او را نمیشناختم. تمام آن اتفاقات کوچک جمع و سپس منجر به این حادثه بزرگ در زندگیام شدند.
از درون با حالت درماندهای فریاد میزدم: «با این وضع دیگر چه کسی ممکن است از من خوشش بیاید؟»
به هیچکس بارداریام را اطلاع ندادم و سریعاً برای سقط جنین بصورت مخفیانه با دکتری که آشنای یکی از دوستانم بود صحبت کردم. حال آنکه که در اعماق قلبم میدانستم که کار اشتباهی است. هیچوقت آنقدر احساس تنهایی نکرده بودم. از درون با حالت درماندهای فریاد میزدم: «با این وضع دیگر چه کسی ممکن است از من خوشش بیاید؟»
روزهایی که تا نوبت سقطم مانده بود، ترسناک بودند. در احساس گناه، افسردگی و تنهایی غرق شده بودم. نه خواب داشتم نه خوراک و از همه فرار میکردم. سپس در آخرهفتهی قبل از نوبت سقطم، ورق برگشت. نمیتوانم به خوبی آن را توصیف کنم. ذرهای امید و بخشش احساس کردم. برای اولین بار در طول یک ماه افسردگی، پریشانی و شرم، عشق را احساس کردم: در اوج شکستگیام فهمیدم که مجبور نیستم به تنهایی با این قضیه مواجه شوم. میتوانستم از کسی کمک بخواهم. قطعاً کسی بود که به من کمک کند.
آن روز برای همیشه تغییر کردم. بالأخره این جرأت را به دست آوردم که به والدینم بگویم باردارم. آنها مرا سرزنش نکردند، بلکه مرا در آغوش کشیدند، عشق ورزیدند و حمایتم کردند. به دوستانم نیز گفتم و آنها حتی یک بار هم مرا قضاوت نکردند. به من عشق ورزیدند و مرا از ارزش خودم باخبر کردند. برای اولین بار، احساس کردم که اگرچه دختر شکستهای هستم، ارزش یک چیز را دارم: میتوانستم بخشیده شوم.
حالا افتخار میکنم بگویم در هفته ۳۹ بارداری هستم و دختر زیبایی در راه دارم. یکی از همین روزها این هدیه با ارزش زندگی را در آغوش میکشم. در طول این روند، مشتاق شدم که به کسانی که همین مشکل را دارند کمک کنم. درنتیجه مشاور داوطلبانهی مرکز بارداری محلهمان شدم. من داستانم را با همه در میان میگذارم، با این کورسوی امید که شاید شخص شکستهی دیگری نیز بتواند عشق را احساس کند و بداند که ارزشمند است. من آنقدر خوشبختم که به گونهای این لطف را درک کردهام که زندگی یک هدیه است؛ حتی در میان تمام شکستگیها.
آیا درگیر بارداری ناخواسته هستید؟ در حال حاضر ممکن است احساس ناامیدی و گرفتار شدن کنید اما شما تنها نیستید. اگر از فرم پایین استفاده کنید، یکی از اعضای تیم ما با شما تماس خواهد گرفت تا به داستانتان گوش دهد و در یافتن امید یاریتان کند.
لازم نیست با این مشکل به تنهایی روبرو شوید. فرم زیر را پر کنید سپس یکی از مربیان ما در اسرع وقت پاسخ خواهد داد. خدمات ما محرمانه و همیشه رایگان است. مربیان ما، مشاور نیستند. بلکه افرادی عادی هستند که میخواهند با رفتاری محبتآمیز و محترمانه در سفر زندگی با شما همراه شوند.
شما در مواجه با این مشکل تنها نیستید، راهنمایان آنلاین « با توام» اینجا هستند تا همراه شما باشند و به شما کمک کنند. گفتگوهای بین ما در محیطی کاملا امن و محرمانه خواهد بود.
فُرم زیر را پُر کنید و یا از طریق شماره ی اختصاصی واتساپ یا لینک تلگرام پیام بگذارید و منتظر تماس ما باشید.
شماره ی اختصاصی واتساپ با توام
0914 285 251 1+
لینک به تلگرام
http://t.me/ba2am_bot
این مسئله می تواند خیلی سخت و مشکل شود . اگر می خواهید به خود یا دیگران آسیب بزنید, لطفا این را بخوانید!
لطفا برای این که با ایمیل با شما در تماس باشیم فرم زیر را پر کنید؟