فقط چند کیلو دیگر...


تا به حال دو و نیم کیلو از وزن خود کم کرده و احساس خوبی داشته اید؟ من داشته‌‌‌‌‌ام و همین تبدیل به یک رژیم 15 ساله‌‌‌‌‌ شد و تقریباً مرا کُشت.

تا قبل از 13 سالگی به شدت به من قلدری می‌کردند و زور می‌‌‌‌‌گفتند. برادر کوچک‌‌‌‌‌ترم فوت کرد و من مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفتم. این باعث شد درباره خودم احساس ناامنی بسیاری داشته باشم. می‌‌‌‌‌ترسیدم درباره‌اش با والدینم صحبت کنم. از ناراحت کردن آنها می‌‌‌‌‌ترسیدم، و اینگونه سکوت خودم را توجیه می کردم‌ ‌‌‌‌اوضاع آنقدرها هم بد نبود.

در این دوره‌ی حساس از پسری که می‌‌‌‌‌دانستم کمی بی‌‌‌‌‌ادب و رُک است خواستم به من بگوید آیا نیاز به کاهش وزن دارم یا خیر و او گفت: «فقط چند کیلو یی وزن کم کنی خوب می شود.» او جرقه‌‌‌‌‌ای را که به آن نیاز داشتم را زد. صبح روز بعد رژیمم را شروع کردم.

خیلی طول نکشید که حدود دو و نیم کیلو کم کردم و همین باعث شد احساس خوبی پیدا کنم. با خودم گفتم اگر این باعث ایجاد چنین تفاوتی شده است، پس کم کردن دو و نیم کیلوی دیگر چقدر بهتر خواهد بود! همچنان که به کاهش وزن ادامه می‌‌‌‌‌دادم، محبوبیت و دوستان و دوست پسرهای زیادی به دست می آوردم هرچیزی را که می‌‌‌‌‌خواستم بدست می آوردم.

من عشق را مساوی با لاغر بودن دانستم.

شیفته ‌ی کمال بودم و به جز نمره 20 به چیز کمتری راضی نبودم. هر روز ورزش می‌‌‌‌‌کردم، حدود 16 کیلومتر می‌‌‌‌‌دویدم، 1000 تا دراز و نشست میزدم، برای خلاص شدن از هر یک کالری که احتمال داشت خورده باشم ایروبیک انجام می‌‌‌‌‌دادم. بعد از 6 ماه، سرگیجه‌‌‌‌‌های بسیار شدید مرا وادار کرد که به دکتر مراجعه کنم. وقتی دکتر به من گفت که بی‌‌‌‌‌اشتهایی عصبی دارم با خودم گفتم: «چطور ممکن است کسی که بیشتر از 46 کیلو وزن کم کرده است مشکل خوردن داشته باشد؟» کسانی که این خبر را می‌‌‌‌‌شنیدند نیز همین سؤال را می‌‌‌‌‌پرسیدند. بعضی‌‌‌‌‌ها حتی می‌‌‌‌‌گفتند که اصلاً بی‌‌‌‌‌اشتها به نظر نمی‌‌‌‌‌آیم. درنتیجه تصمیم گرفتم فشار بیشتری بیاورم و یک فرد بی‌‌‌‌‌اشتهای بی‌‌‌‌‌نقص شوم.

تا 15 سال بعد همچنان درگیر بودم و دو بار تا نزدیکی مردن پیش رفتم. مدت زیادی از آن سال ها را تحت مراقبت پزشکی و درگیر درمان بودم.با اینحال هنوزدر محیط بیرون به شدت تلاش می کردم تا یک زن همه‌‌‌‌‌چیزتمام به نظر بیایم.

بدترین دوران، زمانی بود که برای دومین بار در بیمارستان بستری شدم. تپش قلب و کم‌‌‌‌‌آبی شدید داشتم. نزدیک بود بمیرم. برای تقویت بدن 37 کیلویی‌‌‌‌‌ام، در یک روز 3000 کالری از طریق لوله‌‌‌‌‌ای مستقیماً به معده‌‌‌‌‌ام وارد کردند. اما من لوله را در زباله‌‌‌‌‌های زیر تختم خالی کردم و هروقت فرصتی داشتم، خیلی شدید ورزش می‌‌‌‌‌کردم.

اما همان جا روی تخت بیمارستان اوضاع تغییر کرد. با خودم رو در رو شدم و تنها بودم. شروع به نوشتن فهرستی از دروغ‌‌‌‌‌هایی کردم که برخلاف حقیقتی که در اعماق قلبم می‌‌‌‌‌دانستم، آنها را باور کرده بودم. همانطور که می‌‌‌‌‌نوشتم، خواستار توانایی باور حقیقت بودم. بعد از آن، درمان‌‌‌‌‌های گسترده، کمک‌‌‌‌‌های دارویی، دعاها، عشق خانواده و همسرم کمک کردند تا زندگی‌‌‌‌‌ای که بی‌‌‌‌‌اشتهایی عصبی از من دزدیده بود را پس بگیرم.

آیا در نبرد با اختلالی در خوردن هستید؟ در حال حاضر ممکن است احساس ناامیدی و گرفتار شدن کنید اما شما تنها نیستید. اگر از فرم پایین استفاده کنید، یکی از اعضای تیم ما با شما تماس خواهد گرفت تا به داستان‌‌‌‌‌تان گوش دهد و در یافتن امید یاری‌‌‌‌‌تان کند.لازم نیست با این مشکل به تنهایی روبرو شوید. فرم زیر را پر کنید سپس یکی از مربیان ما در اسرع وقت پاسخ خواهد داد.

خدمات ما محرمانه و همیشه رایگان است. مربیان ما، مشاور نیستند. بلکه افرادی عادی هستند که می‌‌‌‌‌خواهند با رفتاری محبت‌‌‌‌‌آمیز و محترمانه در سفر زندگی با شما همراه شوند.

اعتبار عکس Mehran

شما در مواجه با این مشکل تنها نیستید، راهنمایان آنلاین « با توام» اینجا هستند تا همراه شما باشند و به شما کمک کنند. گفتگوهای بین ما در محیطی کاملا امن و محرمانه خواهد بود.

فُرم زیر را پُر کنید و یا از طریق شماره ی اختصاصی واتساپ یا لینک تلگرام پیام بگذارید و منتظر تماس ما باشید.

شماره ی اختصاصی واتساپ با توام
0914 285 251 1+

لینک به تلگرام
http://t.me/ba2am_bot

این مسئله‌ می تواند خیلی سخت و مشکل شود . اگر می خواهید به خود یا دیگران آسیب بزنید, لطفا این را بخوانید!

لطفا برای این که با ایمیل با شما در تماس باشیم فرم زیر را پر کنید؟

جنسیت شما:
رده سنی:
ترجیح می‌دهید با حمایت‌کننده تان به چه زبانی صحبت کنید؟

ما از جنسیت و سن سوال می کنیم تا مربی مناسبی را به شما اختصاص دهیم. شرایط استفاده از خدمات & سیاست حفظ حریم خصوصی.