!ما همچنان زندگی می کنیم، عاشق می شویم، جوانه های تازه می رویانیم

وقتی از شهر بیرون می شوم، شهر در سرو صداست، هر لحظه صدای گلوله و انفجار به گوش می رسد. اما وقتی عمیق فکر می کنم همه در سکوت قرار دارد. شهر، سرک ها (خیابان ها)، مردم خاموشند و این سکوت را با قلبمان می شنویم. هیچ وقت فکر نمی کردیم طالبان برگردد و همه برنامه ریزی هایی که برای زندگی کردیم با خاک یکسان شود. من مقبول دختر افغانی هستم واین داستان زندگی من است: من دانشجو و بیست و پنج ساله هستم. من دورانی که طالبان بر افغانستان حکومت می کرد را به یاد ندارم. من آن زمان طفل بودم. اما کتاب و ویدئوها نشان می دهد که طالب چه ظلمی بر مردم افغانستان روا داشته و از هیچ ظلمی خصوصا نسبت به زنان دریغ نکرده است. زنان قربانیان اصلی جنگ در دوره طالبان بودند. حتی حق شرعی خود یعنی تحصیل را نداشتند. بدوم محرم نمی توانستند بیرون بروند وباید حتما برقع می پوشیدند. پدرم در آن زمان حکومت طالبان یک سال و نیم در زندان بود وقتی آزاد شد مادرم را از روی صدایش شناخت. به خاطر ضربه هایی که به سرش وارد شده بود، یک چشمش را از دست داده بود. در اواخر حکومت طالبان هم یک بار پدرم را به دلیل نداشتن ریش انبوه دستگیر کردند و چشم دیگرش را هم از دست داد و خانه نشین شد. خواهر بزرگترم بعد از بسته شدن مکتب دختران از تحصیل باز مانده بود. از طریق کاری در خانه و هنرهای دستی هزینه های خانواده را تامین می کرد. من طفل بودم رنج و زحمت مادر و خواهرم را می دیدم. الان تصاویر سقوط کابل و هرات مانند گردی در سراسر کشور پراکنده شده است. وحشتی که مردان را برای فرار تا پای هواپیمای آمریکایی نشاند و هواپیما بدون توجه به حضور مردم در باند پرواز کرد و تصاویری از سقوط و تکه تکه شدن مردانی که لای چرخ هواپیما بودند. برای جهانیان تصاویری آخرالزمانی خلق کردند.

آیا واقعا ما در قرن بیست و یک زندگی می کنیم. هنوز باور نداریم افغانستان طی دوهفته سقوط کرد. شاید ما در خواب هستیم و کابوس می بینیم و وقتی بیدار شدیم تمام این اتفاق ها از بین رفته باشد.

وقتی از خانه بیرون می شویم و وضعیت دستپاچه و هراسان مردم را می بینیم. انکار روز قیامت و صحرای محشر است.

پلیس های طالبان همه جا هستند. سر ایستگاه ها ایستاده اند. آن ها از من لاغرتر و از لحاظ جسمانی ضعیف ترند. اما مردهای ما خیلی قوی هستند از آن ها می ترسند. من تمام قدرت و انرژی خودم را جمع کردم تا نترسم و بیرون می شوم. اما واقعا وقتی به نزدیکی همین طالب ضعیف می رسم بسیار می ترسم. می گویند طالبان عوض شده و حتی با تحصیل و کار زنان مشکلی ندارد و ما نمی دانیم حقیقت دارد یانه. طالبان برای دستگیری و مجازات خبرنگاران و فعالان و مخالف ها بازرسی خانه به خانه می کنند. هر لحظه در اضطراب در خانه نشستیم و منتظر روزی هستیم که ما را با خود ببرند. بیشتر مردمی که توانایی رفتن داشتند به کشورهای دیگر مهاجرت کردند. اما ما در خانه هستیم. این یک روایت وحشتناک است. زنان در ولایت های دیگر از جمله تخار، قندوز، و بدخشان روایت های تلخی دارند. دخترها در بدخشان ربوده شدند و سرنوشت شان مشخص نیست. در تخار طالب سه زن را در ملاءعام سنگسار کرد، فقط به جرم اینکه برقع از سر برداشتند. زنان به جرم نداشتن محرم در بیرون دستگیر و شکنجه می شوند و سرنوشت شان مشخص نیست. یکی از دلایل اصلی که برخی از خانواده ها می خواهند از افغانستان بیرون شوند. هراس از ازدواج اجباری دخترانشان با طالبان است و بیشتر خانواده ها دختر نوجوان دارند. آن ها دو راه بیشتر ندارند. یا به بردگی جنسی گرفته شوند یا اگر مخالفت کنند سرانجام شان جز مرگ نیست. امروز جهان ما را به حال خود رها و به ما پشت کرده است. ما هیچ وقت صلح را تجربه نکردیم. ما عروسک خیمه شب بازی بودیم در دست قدرت ها برای رسیدن به اهدافشان در منطقه خاور میانه. ما از کشورهای هم زبان و هم فرهنگ و هم دین خود توقع بیشتری داریم تا مهاجران ما را با آغوش باز قبول کنند. هیچکس دوست ندارد از وطن خود مهاجرت کند. بودن در وطن یک حس خیلی دوست داشتنی است که نمی توانیم در آرام ترین کشور دنیا آن را تجربه کنیم. ما زن های دیروز نیستیم به همین دلیل دختران و زنان شاغل بر سرکار خود می روند تا به طالبان نشان دهند این شکنجه و اسارت را مردم ما پذیرفته نمی دانند. طالبان وحشی تر و خشن تر از دیروز است. این حق را به طالبان نمی دهیم که آزادی ما را سلب و ما را مجبور به پوشیدن برقع کند و فقط در کنج خانه ها بچه بزاییم. از تحصیل و کار محروم شویم. ما خاموش نمی شینیم. این وضعیت ادامه پیدا نمی کند. ما ادامه می دهیم و مبارزه می کنیم.

.
ما همچنان می ایستیم و بی شک نسل بعد افغانستان نسل قوی تر و آگاه تری است. ما همچنان زندگی می کنیم، عاشق می شویم، جوانه های تازه می رویانیم! یه امید روزی که افغانستان از فغان رها شود و شور و شادی جای ناله و فغان را بگیرد.

ما در جنگ متولد شدیم، در جنگ بزرگ شدیم، زندگی و جوانی مان در جنگ گذشت. نسل بعد از ما باید در آرامش باشد. طالبان در کوشش است مانند بیست سال پیش صدای ما را خفه کند. آواز ما را بند کند و گلویمان را بسته کند. به جهان‌ اعلام‌ می کنیم که صدای ما شوند.

آنهاامروز می خواهند صدای ما را قطع کنند، حنجره ما خاموش نخواهد شد، صدای ما شوید. ما خواستار کمک جهانی و منطقه ایی برای بهبود اوضاع افغانستان هستیم. ما می مانیم و هنر مقاومت را به اطرافیانمان می آموزیم. ما نمی گذاریم افغانستان مکانی برای داعش و تروریستان شود.

ما می توانیم...

اگر شما هم دوست افغان عزیز, همین مشکل را تجربه می کنید ما در اینجا افرادی دلسوز و مشاورانی همراه داریم که در این مسیر شما را تنها نمی گذارند. فرم زیر را پر کنید تا در اسرع وقت همکاران ما با شما تماس بگیرند. مشاورین ما رایگان و رازدار در کنارتان خواهند بود.

اعتبار عکس Olivier Matthys

شما در مواجه با این مشکل تنها نیستید، راهنمایان آنلاین « با توام» اینجا هستند تا همراه شما باشند و به شما کمک کنند. گفتگوهای بین ما در محیطی کاملا امن و محرمانه خواهد بود.

فُرم زیر را پُر کنید و یا از طریق شماره ی اختصاصی واتساپ یا لینک تلگرام پیام بگذارید و منتظر تماس ما باشید.

شماره ی اختصاصی واتساپ با توام
0914 285 251 1+

لینک به تلگرام
http://t.me/ba2am_bot

این مسئله‌ می تواند خیلی سخت و مشکل شود . اگر می خواهید به خود یا دیگران آسیب بزنید, لطفا این را بخوانید!

لطفا برای این که با ایمیل با شما در تماس باشیم فرم زیر را پر کنید؟

جنسیت شما:
رده سنی:

ما از جنسیت و سن سوال می کنیم تا مربی مناسبی را به شما اختصاص دهیم. شرایط استفاده از خدمات & سیاست حفظ حریم خصوصی.